سلام

 

دوستان من امیرم دانشج هستم من با سه تا از دوستام تو خونه اجاره ای تو شهر

شیراز درس میخوندیم خونه خیلی قدیمی بود صاحبشم یک پیر زن هست

اسم دوستام علی سجاد محسن  شب بود قرار گذاشتم که شام بیرون بخوریم

من که ادم شیرازی هستم حوصلم نمیشد باخطر همین هممون پول دادیم به محسن که بره و از بیرون فست فود بخره بیاد ما داشتیم درس میخوندیم که از زیر زمین همش صدا میومد یکهو علی کفری شد گفت بیاین بریم ببینیم چیه من گفتم حوصلم نمیشه خودت برو سجادم بهم گفت تو چطو حوصلت میشه نفس میکشی بهش گفتم اگر میشد اون کارم نمیکردم علی گفت من از تاریکی میترسم وگرنه خودم میرفتم


funny   ,دوستام ,تو ,علی ,گفتم ,درس ,    ,درس میخوندیم ,بیاین بریم ,گفت بیاین ,کفری شدمنبع

خنددار بابای

داستان خنددار منو دوستام قسمت 1

مشخصات

آخرین جستجو ها

جنس خوب اینجاست فروشگاه معرفی اجناس ارزان پرندیار | نیازمندی های پرند قیمت تابلو پلکسی ویتاسیب معرفی کالا فروشگاهی گوشی دست دوم قیمت انواع لاستیک ران فلت اسباب بازی الان خرید کن